بگوتاصبح چندآدینه ماندست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

حماسه 9 دی

حماسه 9 دی
روز اتمام حجت

خبرنامه دانشجویان ایران *: مدارای نظام و رهبری در برابر جریان فتنه که با هدف آگاه سازی آنها و بوجود آوردن شرایط برای جبران اشتباهات انجام شد، با واکنش مناسبی روبرو نشد و پس از خدشه دار شدن پی در پی  مرزهای فکری و ارزشی انقلاب و نظام، این بار جسارت ها متوجه ساحت مقدس امام حسین(ع) و روز عاشورا شد و غیرت مردمی را که بر اساس نظر رهبر خویش تا کنون صبر و تحمل کرده بودند، به جوش آورد و در روز چهارشنبه 9 دی با اجتماع عظیم و میلیونی خود، حجت را به تعبیر رهبر انقلاب برای همه از جمله فتنه‌گران که دائماً ادعا‌های باطل خود را مستند به حمایت مردم بیان می‌کردند، تمام کردند.

«حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه می‌دانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه می‌خواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ اداره‌‌‌‌‌‌ کشور. » سخنرانی 19 دی ماه رهبر انقلاب

خروج فتنه گران  از کشتی نظام و انقلاب

بعد از راهپیمایی عظیم 9 دی که جمعیت راهپیمایان در تهران بیش از سه میلیون نفر تخمین زده می شد و خواسته های صریح مردم که بیان شد و نیز اتمام حجتی که رهبری اعلام کردند، جریان فتنه باز به خود نیامد و از توهم گرفتار شده به آن آزاد نشد. رهبر انقلاب در آسیب شناسی این رفتار فتنه‌گران دو عامل «خودبرتر بینی آنها از مردم» و «دل‌بستن به دشمن» را عامل انحراف و عدم بازگشت از راه منحرفی که انتخاب کرده اند، تحلیل کردند.

«خطاهائى در معارضین جمهورى اسلامى بود، که تا هر وقتى که این خطاها وجود داشته باشد، کارهائى که بکنند، ممکن است به مردم آزار و اذیتى وارد کند، اما بیشتر به ضرر خودشان است: یکى این است که معارضین جمهورى اسلامى غالباً خود را از مردم بالاتر دانسته‌اند. خطاى دوم این است که به دشمنان این مردم امید بستند، دل بستند. این، دو تا اشتباه بزرگ است. وقتى از مردم خودشان را بالاتر دانستند، لازمه‌اش این می‌شود که اگر مردم در یک حرکت قانونى یک اقدامى کردند، یک چیزى را خواستند، یک چیزى را نخواستند، انتخابى کردند، عملى انجام دادند، اینها بگویند نه؛ مردم، عوام بودند؛ این عوامگرائى است، این پوپولیزم است؛ ما این را قبول نداریم. خود را از مردم بالاتر دانستن، اینجا ظاهر می‌شود. ادعا ملاک نیست که بگویند ما مردمى هستیم؛ در عمل باید مردمى بود.» سخنرانی 6 بهمن رهبر انقلاب

اصرار و ابرام جریان فتنه بر مواضع ساختارشکن خود حتی بعد از راهپیمایی عظیم 22 بهمن، نشان داد که اینها با هر تحلیلی که دارند نمی خواهند به چارچوب های نظام برگردند و مدارای گسترده نظام با آنها و رویگردانی و اعتراض  وسیع ملت ایران  نسبت به آنها نیز در تجدید نظر آنها تاثیری ندارد و بنای آنها خروج از  کشتی نجات بخش نظام است.

«آن کسانى که این نقشه‌ى کلى را که متبلور است در قانون اساسى و حکمیت قانون و داورى قانون، قبول دارند، جزو مجموعه‌ نظام اسلامى هستند. آن کسانى که اینها را رد می‌کنند، کسانى‌اند که خودشان به دست خودشان صلاحیت حضور در نظام اسلامى را دارند از دست می‌دهند و صلاحیت ندارند. کسانى که حاضر نیستند قانون را تحمل کنند، کسانى که حاضر نیستند اکثریت را قبول کنند، کسانى که آن انتخابات عظیم چهل میلیونىِ مایه‌ افتخار را زیر سؤال می‌برند، یک نقطه‌ قوّت را براى نظام می‌خواهند تبدیل کنند به یک نقطه‌ ضعف، اینها در واقع دارند خودشان، خودشان را از این کشتى نجات - که نظام اسلامى است - بیرون مى‌اندازند؛ والّا هیچ کس نمیخواهد کسى را از کشتى نجات بیرون بیندازد»سخنرانی 6 اسفند رهبر انقلاب

ناکام گذاشتن استراتژى فشار از پایین و چانه زنى در بالا

 محور اصلى حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات  بر اساس استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا، به عقب راندن نظام در مواضع اصولى آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزى این راهبرد محسوب مى‏شدند. ایستادگى رهبرى و قاطعیت ایشان على رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

مقطع نخست  اعمال این استراتژی  روزهاى ابتدایى بعد از انتخابات خصوصا تجمع 25 خرداد بود که طى روزهاى دیگر نیز به صورت محدودتر ادامه پیدا کرد.  تحلیل عناصر اصلی جریان فتنه این بود که فشار به رهبری با تجمعات خیابانی نقطه اصلی است که باید روی آن ایستاد و با این کار رهبری و نظام را وادار به عقب نشینی کرد.

«توصیه موکد و مجدد این خدمتگزار شما آن است که به صورت مسالمت آمیز و با رعایت اصل عدم برخورد مخالفت‌های مدنی و قانونی خود را در سراسر کشور ادامه دهید» بیانیه شماره دوم موسوی، 24/3/88

 خطبه‏هاى نماز جمعه 29 خرداد که با اجتماع عظیم مردم و مواضع شجاعانه رهبری توام بود،  ضربه راهبردی مهمی به این استراتژی بود. 

«این تصور هم غلط است که بعضى خیال کنند با حرکات خیابانى، یک اهرم فشارى علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین نظام را مجبور می‌کنند، وادار می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونى، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتورى است. این اشتباه محاسبه است؛ این محاسبه غلطى است. عواقبى هم اگر پیدا کند، عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.» خطبه نماز 29 خرداد 88 رهبر انقلاب

در مقطع دوم، ایجاد یک جنگ فرسایشی بر اساس همان استراتژی، مورد نظر قرار گرفت. ایجاد اجتماعات خیابانی  و کشاندن دائمی بخشی از مردم به صحنه مقابله با حاکمیت تا آن  را خسته و مجبور به تن دادن به خواسته های جریان فتنه کنند.
«اگر این حسن‌ظن و اعتماد مردم از طریق صیانت از آرای آنها پاسخ داده نشود و یا آنها نتوانند برای دفاع از حقوقشان به نحوی مدنی و آرام واکنش نشان دهند مسیرهای خطرناکی در پیش خواهد بود که مسئولیت قرار گرفتن در آنها بر عهده کسانی است که رفتارهای مسالمت‌آمیز را تحمل نمی‌کنند.» بیانیه پنجم موسوی(شنبه شب) 30/3/  88

«مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم» و  «امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد». (بیانیه شماره 9 موسوی 10/4/88)  و جملاتی از این دست، گفتار تکراری آنها در بیانیه ها برای در خیابان نگه داشتن مردم و فشار به حاکمیت بود.

استفاده از ظرفیت های طبیعی جمهوری اسلامی و اجتماعات مردمی که نظام در پاسداشت روزهای مهم انقلاب و کشور خود دارد، از جمله ابزارهایی بود که آنها برای پیش بردن سناریو خود در فشار از پایین و چانه زنی از بالا مورد استفاده قراردادند.

«از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است.»

استفاده از ظرفیت راهپیمایی روز قدس، از اولین نمونه های استفاده از ظرفیت جمهوری اسلامی برای اعمال فشار به آن محسوب می شود که سایر مناسبت ها(22 بهمن) را نیز بعد از آن مورد توجه و تاکید برای چنین کاری قرار داده است. 

«آنها به واضح‌ترین شکل دریافتند که سه ماه خشونت بی‌سابقه کمترین اثری در حضور مردم به جای نگذاشته ، بلکه آن را فراگیرتر کرده است. اگر فرصت روز قدس نبود چه بسا تا چند ماه دیگر که میقات بهمن فرا برسد، آنان بی‌نتیجه و پرخطا بودن سیاست‌های خود را ملاقات نمی‌کردند و زمانی با هزینه‌های سنگین عملکرد خود روبرو می‌شدند که برای چاره‌ کردن بسیار دیر بود. ....روز قدس امسال نشان داد این شبکه همچون نوزادی که به راه افتاده باشد با سرعتی باورنکردنی در حال رشد است؛ به زودی سخن گفتن را هم آغاز می‌کند و به زودی بالغ می‌شود و همگان را به تحسین و احترام نسبت به خود وا می‌دارد.» بیانیه شمار 13 موسوی

 13 آبان، 16 آذر و تاسوعا و عاشورا به همین منظور انجام شد تا حاکمیت را خسته و مجبور به تن دادن به خواسته‌های جریان فتنه کنند. اما مناسبت های دیگری بود که این جریان استراتژی خود در استفاده از این ظرفیت های انقلاب برای ضربه زدن به انقلاب با هدف خسته کردن نظام و رهبری و عقب نشینی در برابر فشارهای اجتماعی در پیش گرفت. راهپیمایى «9 دى» بعد از حادثه تلخ روز عاشورا بار دیگر این استراتژی را به شکست کشانید و بیانیه شماره 17 موسوی نیز نتیجه انفعال در برابر  حادثه  9 دی بود.

بعد از 9 دی،  جریان فتنه تلاش کرد با گذاشتن یک گام به عقب از مواضع خود که پذیرش تلویحی دولت در بیانیه شماره  17 موسوی بود، فضایی در جامعه و حاکمیت ایجاد کند که بتواند با مذاکره و حکمیت، خود را از بن بست گرفتار شده بعد از چند ماه فتنه گری رهایی بخشد و در واقع در عوض این عقب نشینی تاکتیکی، گام هایی را به جلو بردارد که نتیجه ای در برنداشت بلکه با آشکارتر شدن منطق و قاطعیت نظام در دل این مذاکرات مکتوب و شفاهی مستقیم و غیر مستقیم، این چاره جویی نیز بدون دستاوردی ره به جایی نبرد.

جریان فتنه در نهایت، روز 22 بهمن  را به عنوان یک نقطه عطف در استراتژى فشار از پایین و چانه زنى در بالا در نظر گرفت و تمام ظرفیت های داخلی و خارجی خود و دشمن را در این راه بسیج کرد که بتواند نظام و رهبری را  با فشار مردمی در این روز  مواجه کرده و مجبور به عدول از مواضع اصولی نماید. یکی از سران اصلی فتنه پیش بینی کرده بود که در روز 22 بهمن، 70 درصد مردم به نفع ما به خیابان خواهند آمد و نظام و رهبری تنها از حمایت 30 درصد برخوردار خواهند شد.

راهپیمایی عظیم و بی سابقه 22 بهمن در سال 88 در دفاع از انقلاب و نظام،  نقطه پایان این استراتژی ساختارشکن شد و جریان فتنه و حامیان معاند  داخلی و خارجی آنها را در بهت و سرگردانی  فرو برد.

«در قضیه‌ بیست و دوم بهمنِ امسال که این معجزه‌ عظیم الهى، خود را نشان داد، این حضور عظیم مردمى چشمها را خیره کرد، ... ملت ایران با آگاهى خود، با بصیرت خود، با همت خود، با دست قدرت الهى که دلهاى آنها را بیدار کرد، به دهان همه‌ این مخالفان مشت کوبیدند و حجت را بر همه تمام کردند.33»

*بخشی از کتاب جامعه شناسی 22 خرداد نوشته پرویز امینی